زمانی نهچندان دور در میانهی دههی هشتاد هر استان و گاه هر شهر حداکثر یک دبیرستان سمپاد دخترانه و یک دبیرستان پسرانه داشت؛ مدارس غیرانتفاعی هنوز به رونق امروز نرسیده بودند و اینترنت در ابتدای مسیر خودش بود. در آن روزها خبر المپیاد به سادگی به هرکجا نمیرسید و آموزشی غیر از دورهی تابستانی، فقط ویژهی مدارس خیلی خاص بود. اطلاعات المپیادی اینقدر کم بود که اغلب رشتهها سرقفلی داشتند و رقابت کشوری جای خودش را به رقابت بین کلاسهای یکی دو مدرسه داده بود.
در چنین زمانهای آیریسک متولد شد و اولین و مهمترین هدفش اطلاعرسانی و هدایت بچهها در مسیری بود که به سادگی بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. اگر هدف المپیاد تا آن زمان کسب سکوهای جهانی بود، در آیریسک همپیمان شدیم تا علاوه بر چالاک کردن نخبگان شناخته شده، به کشف دانشپژوهان نوپا بپردازیم.
خوشبختانه در کمتر از پنج سال پیشرفت مداوم، به نقطهای بالاتر از تصوّر خودمان رسیدیم. کارنامهی این تلاش حتی اگر عمدی یا سهوی در حافظهای نمانده باشد، در صفحات سایتها و وبلاگهای فعال آن زمان (که متأسفانه اغلب متروک شدهاند) باقی مانده است. حضور چند ده هزار دانشپژوه المپیادی در تالارهای گفتمان آیریسک و بحثهای علمی نوجوانانی که شوق آموختن داشتند، خیال ما را از اطلاعرسانی، ایجاد انگیزه و علاقه آسوده کرده بود. در این هنگام دیگر دانشآموزان منتظر بخشنامه و روشهای دستوریِ بالاسری نبودند و خود افسار خنگِ (۱) آموزش را در دست داشتند.
چرخ دوران چرخید و سرعت اینترنت بیشتر و امکان هر نوع فعالیت بر آن سادهتر شد اما افسوس که نهادهای دولتی و زمامداران این فرهنگ و رقابت دوستداشتنی، مثل باقی امور کشوری هر روز لَختتر از پیش شدند و حتی برای برگزاری جشن پایاندوره و اهدای مدالها که در دهههای هفتاد و هشتاد با شکوه بسیار برگزار میشد، در دههی نود کاری سخت و طاقتفرسا شد تا جایی که رفتهرفته چراغش به شمع تبدیل و شمعش با اندک نسیمی در هر سال خاموش شد.
کارکردهای مفید، ارتباطات و ساختار باشگاه دانشپژوهان جوان کمرنگتر شد و کمتر خبری از پیشرفت واقعی و غیرنمایشی در حوزههای المپیادی شنیدیم. با اینکه پیشتر کمیتههای علمی، مدالآوران و گروه اجرایی باشگاه متصدی فصلنامهی دانشپژوه، کتابهای ارزشمند و طراح سؤالات جذاب بودند، کمکم حتی در ارایهی منابع و بخشنامهها ناتوان شدند. کار به جایی رسید که مسایل سادهای مثل شکل و ساختار دفترچهها نیز هر سال ضعیفتر از قبل شد و این مسایل رفت و رفت تا اوایل دههی نود که دانشآموزان، اولیاء و حتی فعالان آموزشی، آیریسک را که فعالترین در اطلاعرسانی بود، مسئول برگزاری المپیاد کشوری هم دانستند. یادش بهخیر! اولین سالی که ثبتنام المپیاد مجازی شد، چند هزار دانشآموز اشتباه کردند و در آزمونهای آیریسک به جای آزمون رسمی ثبتنام کردند و اگر تماسهای شبانهروزی همکاران ما نبود، فاجعهای عجیب رخ میداد.
بر خلاف خیلی از گروهها که همواره به نوعی خود را وابسته به باشگاه میدانستند و از این طریق جذب مخاطب میکردند، این اشتباه اصلاً خوشایند ما نبود و بارها برای اصلاحش اطلاعیه صادر کردیم و در تمام همایشهای استانی آنقدر گفتیم که ما کاملاً مستقل هستیم که تا حد زیادی جلوی کماطلاعیها گرفته شد و الآن اغلب بچهها جایگاه واقعی آیریسک را میشناسند. اما دلیل مخالفت ما با این پندار که آیریسک جزیی از نهاد برگزاری المپیاد است، چه بود؟
در هیچ دورانی از عمر این نوجوان پانزدهساله، وامدار هیچ نهادی نبودهایم و همواره با هماندیشی در جلسات گوناگون تهران و جایجای ایران تصمیم گرفتیم. از نقد دیگران و ابراز و اصلاح اشتباه خودمان ترسی نداشتیم و این کلید موفقیت ما و جمع چند هزار دانشآموز آیریسکی بود. اما با دولتی پنداشتن و سوء استفادهی ما به خیال جذب مخاطب بیشتر، از یک سو باید منتظر فرمایشات مختلف بودیم و از سوی دیگر تمام ضعفهای غیرمرتبط نیز به آیریسک وصل میشد.
آیریسک از زمانی که بذری ضعیف بود تا وقتی که نهالی سرزنده شد، با رؤسای مختلف باشگاه دانشپژوهان جوان دیدار و همفکری داشته است، از سال ۱۳۸۶ تا کنون، آقایان حسین میرزایی، جمالی، ساعیدهقان، مظفری، سالاریان و نقشینه در این مسند همراه دانشپژوهان کشور بودهاند و هر یک زحماتی گرانبها برای بهبود دانش تخصصی در ایران و همچنین وضعیت ایران در جهان متحمل شدهاند. چه آن زمان که نشریهی آیریسک به عنوان یگانه مرجع اطلاعرسانی در دست ریاست سمپاد و باشگاه ورق زده میشد و بیاعلامِ مرجع به آن استناد میکردند و چه در زمانی که مسئولین ما را فضول کارهایشان میدانستند، هیچگاه از همفکری، تجلیل و نقد وضع موجود برای بهبود اوضاع چشمپوشی نکردیم.
گاه نقاط قوت و ضعف را رسانهای کردیم و گاه با جلسات چندین ساعته آنها را به گوش مسئولین رساندیم. خدا را شاکریم که در این مسیر به شنوندههای خوبی تبدیل شدیم و روزانه درددلها، غرغرها، تعریف، انتقاد و حتی ناسزاهای صدها نفر را شنیدیم و با آرامش و قدرت مسیری که شروع کردهایم را میپیماییم.
بماند که سرکار خانم یاوری به عنوان آخرین رییس سمپاد (که اکنون در کسوت معاونت امور زنان و خانوادهی ریاست جمهوری موفقیتشان را آرزومندیم) در جلسهای دونفره به من گفت توانی برای بهبود کارها نیست و اختیاری هم برای یاری گرفتن از بخش خصوصی ندارند؛ اما همچنان معتقدم شرایط نامساعد و آنها که توان ندارند یا جلوی انجام کارها سنگ میگذارند، گذرا هستند و با پیگیری مداوم میتوانیم اوضاع را بهتر کنیم.
آیریسک هنوز در اول راه است و خیلی کارهای انجام نشده دارد، برایمان بنویس که از نظر شما بهتر است کدام اشکالات را برطرف و کدام نقاط قوت را تقویت کنیم . . .
(۱): منظور از خنگ در اینجا [فقط] اسب است!
دوستدار تلاش و موفقیت دانشپژوهان
حسامالدین مرتضی خلینا